روزگار کمفروغ ادبیات کودک و نوجوان ـ ۱۵ |رویکرد کاسبکارانه برخی ناشران؛ آفت نشر کودک و نوجوان / سپردن امور به افرادی از جنس ادبیات کودک نه مدیران ناآشنا
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۵۲۷۱۰
کامران شرفشاهی میگوید: رویکرد کاسبکارانه برخی ناشران به چاپ و انتشار کتاب کودک و نوجوان بازار این حوزه را آفت زده گرده است، لازمه خروج از این بحران نیز سپردن امور به افرادی از بدنه ادبیات کودک و نوجوان است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات کودک و نوجوان در ایران سابقهای دیرین ندارد، تولدش به سالهای1300 تا 1320 باز میگردد، پس از انقلاب ادبیات کودک و نوجوان هم کمی و هم کیفی رشد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما بعد از آن این ادبیات اگرچه به لحاظ کمی از رشد قابل توجهی برخوردار شد، اما هرگز به لحاظ کیفی به دوران پرشکوهش یعنی دهه 60 و 70 بازنگشت و حتی به آن نزدیک نیز نشد.
هرچه از دهه 60، دورانی که از آن با عنوان سالهای طلایی ادبیات کودک و نوجوان ایران یاد میشود، فاصله میگیریم، ادبیات این حوزه هر سال لاغر و نحیفتر میشود و دستانش برای عرضه آثار تاثیرگذار خالی و خالیتر. گویی خود فعالان این حوزه نیز دلخوش به هری پاترها و اسپایدرمنهایی هستند که از قلعههای ذهن کودکان ایران بالا میروند و آن را فتح میکنند.
در مقابل رخوت ادبیات کودک ایران، ادبیات ترجمهای عموماً از داستانهای غربی بازار خود را یافته و اغلب در کنج کتابخانههای کودکانمان جا خوش کردهاند. گزارههای مختلفی را میتوان جلوی این پرسش قرار داد که چرا ادبیات تالیفی ایران جای خود را به کتابهای خوش رنگ و لعاب ترجمهای داده است؟ چرا میل کودکانمان به آثاری که چمدان چمدان وارد میشود، بیش از کتابهایی است که رنگ ایرانی دارند؟
این پرسشها و پاسخهایی که برای آنها وجود دارد، چند سالی است که دغدغه اصلی فعالان و دلسوزان حوزه نشر کودک و نوجوان شده است، مقام معظم رهبری در بازدیدی که اردیبهشت ماه از نمایشگاه کتاب تهران داشتند، در مصاحبه با صدا و سیما، با تاکید بر حوزه کودک و نوجوان فرمودند: «بنده بر کتاب کودک و نوجوان هم تأکید دارم؛ خوشبختانه دیدم در چندین غرفه بر این مسئله کار شده و باز تأکید میکنم برای کودکان و نوجوانان هرچه میتوانند کتاب تهیه کرده و ما را از کتابهای بیگانه بینیاز کنند که بتوانیم کتابهای با فرهنگ و جهتگیریهای خودمان را در اختیار نوجوانانمان بگذاریم.»
رشد انتشار کتابهای ترجمه، انتشار کتابهای مانگا، رمانهای فانتزی و تخیلی و... به ویژه در بازار کتاب نوجوان که آسیبهای پرشماری از جمله تغییر سبک زندگی، توجه به مسائل جنسی، خشونت و ... را برای نوجوان ایرانی به همراه دارد، در مقابل ضعف آثار بومی، نبود رمانهای فاخر نوجوان، توجه جدی ناشران به آثار ترجمه به دلایل اقتصادی، اشباع بازار از رمانهای خارجی، علاقه وافر نسل نوجوان امروز به رمانهای ترسناک و کمیکاستریبها و مانگاها و ... در نیمه دوم دهه 90 و سالهای ابتدایی دهه 1400 همگی بر ضرورت توجه به ادبیات کودک و نوجوان صحه میگذارند.
به باور کارشناسان، امروز، کتاب کودک و نوجوان که همواره در دهههای متمادی بهعنوان سکوی پرش ایران در بازارهای جهانی و امید نشر ایران مطرح بوده، نه تنها فاصله بسیاری از دوران طلایی خود گرفته بلکه این بیم وجود دارد که هویت گذشته خود را نیز از یاد ببرد، در چنین شرایطی، دغدغههای اقتصادی بر دغدغههای فرهنگی سایه میاندازد. در سالهای اخیر عمده فعالان بازار نشر از دغدغههای اقتصادی این صنف که موجب شده تا دغدغههای فرهنگی فدا شوند، کامران شرفشاهی شاعر و نویسنده حوزه کودک و نوجوان معتقد است که آسیبهای فعلی در حوزه کودک و نوجوان نتیجه سپردن امور به افرادی است که از جنس این حوزه نیستند، او به ضعف در نهادهای موجود این حوزه اشاره کرده و با انتقاد از سیاستگذاریها و فعالیتها، تنها راهکار خروج از این وضعیت را سپردن کار به کاردان میداند. گفتوگوی تسنیم با کامران شرفشاهی به شرح ذیل است:
* ادبیات کودک و نوجوان در دهه 90 و دهه پیش رو، به باور کارشناسان این حوزه روزگار کمرمقی را سپری میکند، روزگاری که آسیبها و بحرانها بیش از هر زمان دیگری در این ادبیات خود را نشان داده است، از یک سو با کاهش روند تالیف مواجه هستیم و از سوی دیگر با ترجمههای پرزرق و برقی که هوش از سر مخاطب میبرد، چنین وضعیتی ناشی از چیست؟
در گذشته یک ناشر وقتی کاری به او عرضه میشد به چند شاعر کودک و نوجوان کار را نشان میداد و برای انتشار از آنها مشورت میگرفت، اما اکنون چنین نیست هر کس میتواند با پرداختن هزینهای کتاب خود را چاپ کند. جای تاسف است که بگوییم در حوزه کودک و نوجوان آثار بسیاری به این شیوه به صورت کتاب منتشر میشود، کتابهایی که اصلاً از اصول اولیه چاپ دور هستند، مثلا اگر شعر است به لحاظ وزن، ردیف و قافیه در حد چکنویس اولیه محسوب میشوند و این کتاب نباید منتشر شود.
نکته اولی که در خصوص ادبیات کودک و نوجوان جا دارد، به آن اشاره کنیم، جهش چشمگیری است که این ادبیات در چند دهه اخیر داشته است، پس از انقلاب ما شاهد این خیزش بسیار امیدبخش بودیم، در حالیکه پیش از آن چیزی به عنوان ادبیات کودک و نوجوان به صورت قابل ملاحظه وجود نداشت. تنها اسم افرادی چون محمود کیانوش، دولت آبادی، عباس یمینیشریف و اسامی محدود دیگری از آن دوران به ذهن ما خطور میکند، با وجود اینکه در چند دهه اخیر شاهد حضور نسلی از شاعران هستیم که دغدغه سرودن شعر برای کودکان و نوجوانان دارند و تلاش میکنند به نیازهای این عزیزان پاسخگو باشند. طی سالهای اخیر از این نقطه اوج فاصله گرفتهایم، از سوی دیگر نهادها و سازمانهایی که باید در این زمینه فعال باشند و احساس مسئولیت کنند، متاسفانه عملکرد مثبت و امیدبخشی ندارند، نهادهایی مثل کانون پرورش فکری کودک و نوجوان که عملکردش نسبت به گذشته بسیار مایه تاسف است و نتوانسته توقعات و انتظارات جامعه را برآورده کند.
وقتی از کانون پرورش فکری نام میبرم اشارهای هم به دیگر نهادها و سازمانهای موازی دارم که علیرغم بودجههای قابل ملاحظه در این زمینه عملکرد مثبت و جریانآفرینی نداشتند. رویکرد خانوادهها و علاقه نشان دادن کودکان و نوجوانان به ادبیات کودک و نوجوان خاصه شعر و داستان یا کتابهای علمی و فانتزی در سالهای اخیر موجب شد تا گروهی از ناشران وارد این حوزه شوند و آثاری را با نگرش تجاری منتشر کنند، عمده این آثار در سطح کیفی مناسبی قرار ندارند و همین مسئله موجب دلزدگی بخش قابل ملاحظهای از مخاطبان شده است.
این جریان کماکان هم ادامه دارد، از سوی دیگر تکنولوژی چاپ دیجیتال این فرصت را برای برخی از اشخاص فراهم کرده است، بدون اینکه نیاز به دانش این کار داشته باشند و یا توانمندی کافی داشته باشند، کتابهای خود را با سرمایه خود چاپ کنند و به عنوان کتاب کودک و نوجوان وارد بازار کنند که این هم یکی از آفاتی است که در سالهای اخیر گریبانگیر ادبیات کودک و نوجوان شده است.
روزگار کمفروغ ادبیات کودک و نوجوان ـ 11|برخی ناشران دست به قتل مولفان زدهاند/ ترویج خودکشی در بازار کتاباین نکته را هم نباید نادیده گرفت که ظهور آثار برجسته و شاهکارهای ادبی موضوع سادهای نیست و تاریخ ادبیات نشان میدهد که یک سلسله شرایط، امکانات و فرصتهایی باید فراهم شود، تا شاهد ظهور شخصیت های بزرگ ادبی و شاهکارهای ادبی باشیم، از این حیث هم نمیشود، زیاد توقع داشت که جامعه ما همچنان محل ظهور چهرههای بزرگ ادبی و هم چنین عرضه آثار درخشان در زمینه شعر و داستان کودک و نوجوان باشد.
* به ورود ناشران با رویکرد تجاری به بازار نشر کودک و نوجوان در سالهای اخیر اشاره کردید، برخی از این ناشران اتفاقاً توانستهاند در مدت کوتاهی بازار را از آن خود کنند و برخی نیز ید طولایی در انتشار آثار ضعیف و کم بنیه داشتهاند، حجم فعالیت ناشران ضعیف در بازار کتاب کودک و نوجوان را چگونه ارزیابی میکنید؟
تکنولوژی چاپ دیجیتال این فرصت را برای برخی اشخاص فراهم کرده تا بدون اینکه نیاز به دانش این کار داشته باشند و یا توانمندی کافی داشته باشند؛ کتابهایی را چاپ و به عنوان کتاب کودک و نوجوان وارد بازار کنند که این هم یکی از آفاتی است که در سالهای اخیر گریبانگیر ادبیات کودک و نوجوان شده است.
اگر در نمایشگاه کتاب تهران سری به سالن ناشران کودک و نوجوان زده باشید با انبوه کتابهایی مواجه خواهید شد که برخی از این کتابها در حد و اندازه عرضه به مخاطب نیست، اگرچه به لحاظ فرم و ظاهرا انتشار، بسیار شیک و گرانقیمت است، اما دارای محتوای چشمگیر نیست و حتی در مواردی نمیتوان آن را در قلمر کتابهای کودک و نوجوان جای داد و بلاعکس برخی کتابها به لحاظ محتوایی سطح کیفی بالایی دارند، اما ناشر در انتشار کتاب ظاهر را حفظ نکرده است و با صفحه آرایی، تصویرگری و ... ارتباطی برقرار نکرده است، از سوی دیگر طیفی از ناشران که عمدتاً به سراغ کتابهای ترجمه میروند، آثاری را از دیگر ملل عرضه میکنند که با کودک و نوجوان ایرانی نسبتی ندارد، تنها مسئلهای بوده که توجه نویسنده یا مترجم را جلب کرده اما برای مخاطب کارکردی ندارد نه با سبک زندگی او هماهنگ است نه با دغدغههای نوجوانان ایرانی.
در مجموع باید گفت که رویکرد کاسب کارانه برخی ناشران به بازار چاپ و نشر کتاب کودک و نوجوان در ایران صدمات بسیاری وارد کرده است، حضور چنین ناشران و آثاری که منتشر میکنند، فضا را برای دیده شدن کتابهای خوب و آثار ارزنده تنگ کرده است، از سوی دیگر موجب سرخوردگی و دلزدگی در مخاطب میشود، این مسئله مهمی است، چون کودک و نوجوان تازه وارد دنیای کتاب و کتابخوانی شده است، اگر تجربههای نخستش تجربههای خوبی باشد و احساس کند با کتابخواندن لذت میبرد و کتاب نکات سودمندی به او ارائه میکند، ادامه میدهد، اما اگر کودک و نوجوان احساس کند، مطالعه برایش وقت تلف کردن است و کتابها نتوانند روح او را تسخیر کنند، طبیعی است که در این دنیای شبکههای اجتماعی و بازیهای رایانهای از کتاب و کتابخوانی فاصله میگیرد و این ضایعه تلخ و جبرانناپذیری خواهد بود.
* در جریان صحبتهایتان به پدیده مولف ناشری و انتشار کتاب با سرمایه مولف اشاره کردید، پدیدهای که معمولاً در حوزه نشر آسیبزا بوده است، در حوزه کتابهای کودک و نوجوان تا چه اندازه با این موضوع مواجه هستیم؟
در حوزه ادبیات کودک نیاز به یک تحول داریم تا این رخوت، کاستی و کمکاری موجود را جبران کنیم، لازمه رسیدن به این تحول نیز سپردن امور این حوزه به فعلان این عرصه است، افرادی که از جنس ادبیات کودک و نوجوان باشند، در غیر این صورت شاهد افول بیشتر آثار در این زمینه خواهیم بود.
در حوزه کودک و نوجوان متاسفانه به لحاظ بحران قیمت کاغذ و بحران مواد اولیه و تعرفه خدمات چاپ بسیاری از ناشران از کار کیفی فاصله گرفتند. برای اینکه بتوانند به بقای خود ادامه دهند، ناچارند اینگونه سفارشها را بپذیرند. در گذشته یک ناشر وقتی کاری به او عرضه میشد به چند شاعر کودک و نوجوان کار را نشان میداد و برای انتشار از آنها مشورت میگرفت، اما اکنون چنین نیست هر کس میتواند با پرداختن هزینهای کتاب خود را چاپ کند. جای تاسف است که بگوییم در حوزه کودک و نوجوان آثار بسیاری به این شیوه به صورت کتاب منتشر میشود، کتابهایی که اصلاً از اصول اولیه چاپ دور هستند، مثلا اگر شعر است به لحاظ وزن، ردیف و قافیه در حد چکنویس اولیه محسوب میشوند و این کتاب نباید منتشر شود. متاسفاته ارشاد هم به این مسائل نظارت ندارد و ممیزی تنها شامل مسائل قومیتی، سیاسی و ... میشود. با ضعف محتوایی کتاب و فنی کاری ندارد.
در مقابل هجوم جریان کاسبکارانهای که روز به روز در حال توسعه در بازار کتاب و ادبیات کودک و نوجوان است، متاسفانه این سوی ماجرا ما مدیران دردمند و دردآشنا و سازمانهایی که به واقع احساس مسئولیت کنند، نداریم یا حداقل من سراغ ندارم، ناشران یا مدیران سازمانی که به دنبال شاعران و نویسندگان خوب کودک و نوجوان باشند و از آنها کار نمونه و شاخص بخواهند یا بسیار اندک هستند یا دیگر نیستند. شاعران و نویسندگان بسیاری را میشناسم که کلی شعر خوب روی دسنتشان است، اما هیچ ناشری برای انتشار آنها روی خوش نشان نمیدهد.
در واقع میتوان گفت خلاءی که در حوزه مدیریت فرهنگی در این زمینه داریم بحث اقل ماجراست، ما مدیریت هوشمندی در زمینه توزیع و پخش کتابهای کودک و نوجوان نداریم، دچار نوعی بروکراسی سازمانی هستیم، مدیرانی که درد و دغدغه ندارند، اما در رأس امور قرار گرفتهاند، یا طیف دیگری از ناشران هستند که همان نگاه کاسبکارانه را دارند، به این معنا که اگر از فلان نویسنده یا ناشر کودک و نوجوان کتاب بگیریم، باید 10 درصدپشت جلد حق التالیف بدهم، پس به سراغ کار ترجمه بروم بهتر است.
روزگار کمفروغ ادبیات کودک و نوجوان ـ 9 | بابایی: والدین مراقب انتخاب کتاب برای کودکان باشند / ذائقه مخاطب نوجوان را جدی بگیریم* با توجه به آسیبهای موجود در فضای نشر کودک و نوجوان راهکاری برای خروج از این وضعیت وجود دارد؟
بله، با توجه به اینکه ما در سالهای اخیر خصوصاً در دوره کرونا دچار نوعی رکود شدیم، در زمینه فرهنگی خاصه در زمینه ادبیات کودک و نوجوان ما نیازمند مدیران خوشفکر و فعالی هستیم که با این حوزه بیگانه نباشند، اختصاص بودجه مناسب و اجرای برنامههای متعدد برای خروج از این وضعیت میتواند راهگشا باشد، باید به سراغ شاعران و نویسندگانی در حوزه کودک و نوجوان برویم که حرفی برای گفتن داشته باشند، آثار شاخص که روانه بازار شوند،خود به خود آثار ضعیف به عقب رانده خواهند شد.
در واقع میتوان گفت ما نیاز به یک تحول داریم تا این رخوت، کاستی و کمکاری موجود را جبران کنیم، لازمه رسیدن به این تحول نیز سپردن امور حوزه کودک و نوجوان به فعلان این عرصه است، افرادی که از جنس ادبیات کودک و نوجوان باشند، در غیر این صورت شاهد افول بیشتر آثار در این زمینه خواهیم بود.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: کتاب کودک نشر کودک و نوجوان گروه سنی کودک کتاب کودک و نوجوان ادبیات کودک و نوجوان حوزه کودک و نوجوان ادبیات کودک و نوجوان کتاب کودک و نوجوان نشر کودک و نوجوان کودک و نوجوان سال های اخیر بازار کتاب کاسب کارانه داشته باشند برخی ناشران انتشار کتاب سوی دیگر سپردن امور کتاب هایی روزگار کم کتاب ها آسیب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۵۲۷۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله درچهای از آخرین فروغهای حوزه کهن اصفهان بود
یک اصفهان شناس گفت: علامه درچهای به شدت به روضهخوانی اعتقاد داشت و در این راستا ارادت و اعتقاد وی به ولایت اهل بیت در پرتو عظمت توحید بوده است؛ سالها در منزل آیت الله درچهای در ماه محرم روضهخوانی برقرار بوده و باید گفت که آیتالله درچهای از آخرین فروغهای حوزه کهن اصفهان بوده است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، حجتالاسلام علی محزونیه استاد حوزه و دانشگاه در دومین نشست بررسی ابعاد کلامی و اعتقادی آیت الله سید محمدباقر درچهای با اشاره به سه منش در مقام شناخت و وصف ولایت اهل بیت اظهار کرد: توصیه اهل بیت به طریق اعتدال است به این نحو که از غلو پرهیز شود و از طرف دیگر هم کسی در این زمینه عقب نماند و مرحوم آیت الله سید محمدباقر درچهای در دعوت به ولایت، منشی اعتدالی داشتند.
وی درباره شئون غلو افزود: یکی از مراتب غلو آن است که اهل بیت را جای خدا بنشانیم، مرتبه دیگر آنکه تدبیر و اداره جهان به جای خدا، به اهل بیت سپرده شود البته تعاریف غلو در مکاتب کلامی شیعه متفاوت است که ریشه آن به مبانی هستی شناسی و انسان شناسی میرسد. اگر فضائل اهل بیت را به دانههای یک تسبیح تشبیه کنیم، نخ اتصال آن باور به مجرای فیض بودن اهل بیت است که فهم این مطلب ما را از گرفتار شدن به غلو و تقصیر باز میدارد.
سخنران دیگر این مراسم محمدحسین ریاحی استاد تاریخ و اصفهانشناس بود که در وصف عظمت آیتالله درچهای اظهار کرد: آیتالله درچهای منشأ تحول بزرگی شد و شاگردان فراوانی از وی کسب فیض کردند؛ شخصیتهایی مانند شهید مدرس، آقا ضیا عراقی، سید جمال گلپایگانی، سید عبدالحسین طیب، میرزا علی آقا شیرازی، عالم نجف آبادی، محمدعلی مبارکه، شیخ محمود انصاری، حاج آقا رحیم ارباب، سید محمدرضا خراسانی، استاد همایی و بسیاری از فضلای دیگر از محضر ایشان بهرهها بردند و تحت تأثیر مسلک عملی استاد خود هم بودهاند، ذکر دو شاگرد او یعنی آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی و آیت الله سید حسین بروجردی کافی است تا ما به جایگاه وی پی ببریم.
وی در ادامه افزود: مرحوم همایی ذکر میکند که سیل وجوهات به سمت او میآمد اما آقای درچهای هیچ چشمداشتی به آنها و هیچ تعلقی به دنیا نداشت؛ بسیار اهل مراقبه و رعایت و تقوا بود و شخصیت این عالم، جامعیت بالایی داشته است.
این اصفهان شناس بیان کرد: علامه درچهای به شدت به روضه خوانی اعتقاد داشت و در این راستا ارادت و اعتقاد وی به ولایت اهل بیت در پرتو عظمت توحید بوده است؛ سالها در منزل آیت الله درچهای در ماه محرم روضه خوانی برقرار بوده و باید گفت که آیتالله درچهای از آخرین فروغهای حوزه کهن اصفهان بوده است.
سخنران پایانی این نشست تخصصی، حجتالاسلام سید محمدعلی موسوی امام جمعه شهر درچه بود که اشاره به حساسیت آیتالله درچهای نسبت به روضهخوانیِ صحیح اظهار کرد: سالها قبل کتابی با عنوان تخت فولاد، بدون ذکر نویسنده، که سراسر جعل و نسبتهای ناروا به آیتالله درچهای است منتشر شد. در دوران جوانی آیتالله مکارم شیرازی فرمودند این کتاب کار علی دشتی است و از من خواستند که در جواب این نوشتار، مقالهای بنویسم و بر این اساس با استناد به بزرگترهای فامیل، تحقیقاتم را کامل کردم و مقالهای نوشتم.
وی در ادامه با اشاره به وامداری آیتالله بروجردی به آیت الله درچهای افزود: آیتالله بروجردی در جوانی در زمینه وضو گرفتن وسواس داشت و آقای درچهای به او میگوید که پیش چشمش وضویی بگیرد، او هم بدون وسواس وضو میگیرد سپس دستور میدهد که با همین وضو نماز بخواند و آیت الله بروجردی بیان میکند با این قوت قلب، وسواس از سر من افتاد؛ آیتالله بروجردی میگفت هنگامی که از اصفهان به نجف رفتم، مجتهد شده بودم و درس آخوند خراسانی در نجف هم مبانی من را که نزد آیتالله درچهای فراگرفته بودم را تغییر نداد.
امام جمعه درچه با اشاره به همت آیتالله درچهای توضیح داد: وی در زمان مرجعیت روزانه ٧ ساعت مطالعه میکرد و دلیل این همه مطالعه پاسخ میداد که از من درخواست فتوا میشود، اگر روز قیامت به من بگویند فتوایی که دادی غلط است و چرا چنین کردی، من در پاسخ خواهم گفت خدایا من آن میزان که در توانم بود، تحقیق کردم و بیش از این دیگر نمیتوانستم.
حجتالاسلام موسوی افزود: آقای درچهای اگر میدید کسی بالای منبر مطلب خلافی میگوید همانجا به او تذکر میداد چرا که معتقد بود چون آن شخص انحراف را در جمع در دل مردم انداخته باید در همان میان مردم، اشتباهش بیان شود تا آن انحراف در ذهن مردم نماند و همین مطلب موجب میشد که بیماردلان با او دشمنی کنند.
وی گفت: شهید مدرس با حضورش در پای درس آیتالله درچهای، توانسته بود چندین جلد کتاب تقریرات بنویسد که هنوز چاپ نشده و ما نیز تا به امروز با بخشی از دستنوشتههای آیتالله درچهای توانستهایم ٢۶ جلد کتاب با عنوان میزان الفقاهه چاپ کنیم این در حالی است که مجلدات فقهی و اصولی آیتالله درچهای بسیار بیشتر از اینها است و هنوز چاپ نشده است.
امام جمعه درچه در پایان سخنانش درباره طرز وفات آیتالله درچهای بیان کرد: برادر مرحوم من آقای سید تقی درچهای در کتاب ستارهای از شرق، ١۶ دلیل نوشتهاند که علامه درچهای را شهید کردند همچنین حاج آقای صهری از علمای اصفهان بالای منبر فریاد میزدند که والله والله ایشان را شهید کردند.
کد خبر 748061